• مقدمه

صنعت زیست فناوری به دلیل فواید متعدد از جمله تولید محصولات دارویی کشاورزی و زیست محیطی توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرده است. بهبود در مراقبت های بهداشتی جامعه، افزایش کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی و ایجاد محیط زیستی سالم و پاکیزه از دستاوردهای بالقوه این صنعت برای جوامع بشری است. علاوه بر فواید گفته شده این صنعت باعث افزایش قابل ملاحظه سود دهی اقتصادی نیز گردیده است، به طوری که این فناوری از جمله فناوری های تأثیر گذار بر اقتصاد ملی در جوامع مختلف محسوب میشود از این رو تجاری سازی دستاوردهای پژوهشی و فناورانه دانشگاه ها و مراکز پژوهشی در حوزه زیست فناوری مورد توجه دولت ها و سیاست گذاران قرار گرفته است. دانشگاه ها و مراکز تحقیق و توسعه از مهمترین سازمان‌هایی هستند که از طریق آنها دانش و محصولات به دست آمده به شرکت های زایشی تجاری منتقل میشوند. در چنین شرایطی سرمایه های جاری در این شرکت های زایشی میتواند در جهت شکل دهی مناسب به فناوری نیازهای صاحبان فناوری، مشتریان و جامعه هزینه شوند. آزادی ،عمل ساختارهای چابک تر و بهره وری بیشتر از ویژگی‌های شرکت های زایشی است. همچنین فرآیند انتقال دانش و فناوری به این شرکت ها میتواند موجب ایجاد ارتباط نزدیک بین صنعت و سازمان های تحقیق و توسعه دولتی شود و این هم افزایی تأثیر چشم گیری بر اقتصاد جامعه خواهد داشت.

از بین انواع روش های تجاری سازی ایجاد شرکت های زایشی از مهمترین روشهای تجاری سازی دستاوردهای پژوهشی است زیرا از یک سو به صورت ملموس نشانگر آثار اقتصادی- اجتماعی فعالیت های پژوهش و نوآوری است و از سوی دیگر برای دانشگاه ها و مراکز پژوهشی درآمدهای پایدار ایجاد می کند و بستری برای توسعه فعالیت ها نیز محسوب می شود. همچنین برای نیروی انسانی این شرکت ها، چشم اندازهای جدید شغلی ایجاد می نماید. بروز شرکت زایشی، نوعی از فرآیند شکل گیری شرکت است که با خود مفهوم جدا شدن یک محصول جدید از سازمان مادر و شکل گیری یک فعالیت اقتصادی جدید در اطراف این محصول را به همراه دارد این زایش میتواند شکل های مختلفی داشته باشد، اما معمولاً به صورت انتقال فناوری همراه با انتقال حق مالکیت از سازمان مادر به مالکان شرکت جدید شرکت زایشی انجام می شود.

با وجود مزیت های فراوان این روش تجاری سازی شکل گیری و رشد این شرکت ها با چالش های جدی مواجه است پژوهش های مختلف این چالش ها را از منظرهای گوناگون بررسی نموده اند. همانگونه که در جدول (۱) مشاهده میشود اغلب، مطالعات چالش های مربوط به شرکت های زایشی را به صورت عمومی و بدون توجه به حوزه فعالیت آنها مورد تحلیل قرار داده اند. همچنین در هر یک از این تحقیقات، از یک منظر مشخص چالش‌ها مورد بررسی قرار گرفته و کمتر به صورت جامع به ابعاد مختلف آنها توجه شده است. علاوه بر این موارد بسترهای اقتصادی قانونی و فرهنگی هر کشور نیز بر نوع و میزان چالش های مربوط به شکل گیری و رشد این شرکتها تأثیر میگذارد که کمتر به آن توجه شده است. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که اولویت بندی چالش های مربوط به شکل گیری و رشد اولیه شرکت های زایشی در حوزه زیست فناوری و بستر محیطی ایران چیست؟

جهت پاسخگویی به پرسش اصلی این پژوهش تلاش شد با به کارگیری رویکرد ترکیبی اکتشافی، نظرات خبرگان و شرکت های زایشی حوزه زیست فناوری در این زمینه احصا و چالش ها اولویت بندی شوند. یافته های این پژوهش کمک بسیاری به درک بهتر چالش ها و موانع شکل گیری و رشد شرکت های زایشی حوزه زیست فناوری در ایران خواهد نمود.

  • مرور پیشینه پژوهش

تجاری سازی فناوری یکی از موضوعات مورد توجه محققان در سال های اخیر بوده است. انواع مختلف روش‌های تجاری سازی فناوری در قالب واگذاری پروانه بهره برداری همکاری های فناورانه، شرکت زایشی و فرانشیز مورد بررسی قرار گرفته است. فرهنگ لغت «هریتیج»، نجاری سازی را به کارگیری روش‌های موجود در کسب و کار به منظور به دست آوردن سوده تعریف کرده است. تجاری سازی فناوری فرآیندی است که با یک چشم انداز و بینش دقیق از بازار بر عملیاتی شدن قابلیت های فناوری در قالب تولید و خدمات مورد پذیرش جامعه تأکید دارد. تجاری سازی را فرآیند خلق محصول یا خدمت به مشتری یا افزایش بهره وری از طریق طراحی و ایجاد مدل کسب و کار نیز تعریف کرده اند. در بیشتر این، تعریف ها مفهوم ارائه یک محصول یا خدمت جدید به بازار و ایجاد ثروت از این فرآیند درک میشود. در تعریفی که مؤسسۀ رند ارائه می دهد، تجاری سازی فناوری به انتقال دانش و فناوری از یک فرد یا گروه به فرد یا گروهی دیگر به منظور به کارگیری آن دانش در نظام، فرآیند، محصول و یا یک روش انجام کار اطلاق میشود تجاری سازی یک فناوری را میتوان به بازار رساندن یک ایده و با نوآوری دانست. یکی از روش های مرسوم در تجاری سازی دارایی های فناورانه به ویژه در دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی، ایجاد شرکت های زایشی است. توجه ویژه به شرکت های زایشی از سال ها پیش در کشورهای پیشرفته مورد توجه بوده است و پژوهشگران متعددی در مطالعات خود به این شیوه از تجاری سازی و ایجاد شرکت های نوپا پرداخته اند. شرکت های زایشی ابزاری برای ساختاردهی مجدد یک سازمان مادر هستند. شکل‌گیری چنین شرکت هایی میتواند به صورت های مختلف انجام شود و بسته به نقشی که افراد (مخترع و کارآفرین) سازمان و فناوری در شکل گیری آنها ایفا میکنند تعریف ها و انواع گوناگونی از آن می تواند وجود داشته باشد. اما آنچه در همه این تعریف ها مشترک است وجود دو عنصر فناوری و فرد است چابکی بیشتر شرکت زایشی آزاد شدن منابع سازمان مادر و تمرکز بیشتر این شرکت ها بر موضوع فناوری مورد نظر بخشی از مزیت های تجاری سازی از طریق شرکت‌های زایشی است.

روش تجاری سازی از طریق شرکت های زایشی در حوزه زیست فناوری از اقبال بیشتری برخوردار است. از آنجایی که بخش عمده رشد زیست فناوری در دهه های اخیر در قالب فعالیت های دانشگاه ها و مؤسسه های تحقیق و توسعه دولتی جریان داشته است نیاز به تجاری سازی این علوم در قالب شرکت های زایشی مستقل همواره به عنوان موضوعی حائز اهمیت و محل گفتمان میان کارشناسان بوده است. با این وجود، ایجاد و رشد شرکت‌های زایشی با چالش های متعددی نیز همراه است که میتواند فرآیند تجاری سازی و تولید محصول را تحت تأثیر خود قرار دهد.

وبستر، مخالفت برخی اهالی دانشگاه و پژوهشگران را مانعی مهم در فرآیند تبدیل دانش و فناوری به محصول تجاری شده میداند. سامسون و گوردان (۱۹۹۳)، وجود دیوان سالاری و عدم انعطاف پذیری در بخش مدیریتی دانشگاه ها و مؤسسه های تحقیقاتی را مانعی بر سر راه شکل گیری شرکت های زایشی معرفی کرده اند. در پژوهشی که در انجمن نانوی اروپا در مورد تجاری سازی فناوریهای نو صورت گرفته است موانعی همچون عدم توجیه اقتصادی مناسب در برآوردهای هزینه و درآمد موانع موجود در بخش مالکیت فکری طرح ها، عدم وجود تجربة پیشین کارآمد، عدم وجود اطلاعات دقیق در مورد بازار و مشتریان مقاومت در افشای منابع اطلاعاتی ضروری و موانع موجود در همکاری ثمر بخش با بازیگران ،طرح عمده چالش هایی معرفی شده اند که پیش روی تجاری سازی فناوری های نو قرار دارند. در گزارش زیست فناوری از دیدگاه سیاست ها قوانین و مقررات که در دفتر مطالعات ارتباطات و فناوری های نوین تهیه شده است چالش های پیش روی تجاری سازی زیست فناوری از طریق ایجاد شرکت های زایشی و نیز موانع مسیر موفقیت این فرآیند عبارتند از بودجه ناکافی تخصیص یافته به حوزه زیست فناوری، عدم همخوانی با معاهدات بین المللی الزام آور اجرا نشدن برخی قوانین موجود، ناقص بودن برخی قوانین و مقررات مصوب و ضعف در نظارت و ارزیابی اجرای سیاست ها و برنامه های توسعه زیست فناوری (معاونت پژوهش های زیربنایی و امور تولیدی ١٣٩٤) فرهنگ متفاوت فعالان در حوزه صنعت و دانشگاه و عدم وجود انگیزه دانشگاه ها و مؤسسه های تحقیقاتی به تجاری سازی نمودن دستاوردهای خود نیز، مانع های دیگری در فرآیند شکل گیری شرکت های زایشی بیان شده اند.

سیگل ( ٢٠٠٤) ، با بررسی موانع موجود در راه تجاری سازی فناوری های نوآورانه، به عدم وجود سیاست‌های منعطف دانشگاهی برای انتقال فناوری وجود تفاوت های فرهنگی بین دانشگاه (مراکز تحقیقاتی( و صنعت و عدم وجود حمایت های مالی از پژوهش ها اشاره کرده است. در برخی پژوهش ها نیز عدم وجود انگیزه کافی در پژوهشگران برای افشای اختراعات خود، به عنوان عاملی مخرب در فرآیند تجاری سازی ایده ها و ایجاد شرکت‌های زایشی معرفی شده است. این نگرانی در کشورهایی که قوانین حفظ حقوق مالکیت فکری در آنها به خوبی تدوین نشده و یا رعایت نمیشود میتواند تاثیر مخرب بیشتری بر فرآیند تجاری سازی فناوری ها داشته باشد. موانع دیگری مانند کمبود سرمایه گذاری در پژوهش های بنیادی، کمبود اطمینان متقابل بین بخش دانشگاهی صنعت و سرمایه گذاران وجود سیاست های بازدارنده و عدم هماهنگی در فرهنگ بخش صنعت و دانشگاهی نیز در مطالعات معرفی شده اند (فکور، ١٣٨٦).

پورعزت (۱۳۹۰)، در مطالعات خود با استفاده از روش دلفی و بررسی نظرات نخبگان در سطوح مختلف ٤١ عامل مختلف را به عنوان عوامل تأثیر گذار و بازدارنده در فرآیند تجاری سازی مطرح می کند (پورعزت، ۱۳۹۰) تعداد زیادی از این عوامل در مطالعات پیشین بررسی و عنوان شده بودند تعدادی از این موانع نیز با توجه به شرایط داخلی کشور بررسی شده اند که از آن جمله میتوان عدم وجود رقابت در بین محققان و استادان و یا ناعادلانه بودن رقابت موجود انحراف پارک های علم و فناوری از مأموریت اصلی خود، کم توجهی دولت به مقوله تجاری سازی و تدوین خط مشی ها در این زمینه عدم وجود رقابت در بعضی حوزه های صنعت به دلیل فضای نیمه انحصاری و عدم استقلال دانشگاه ها مراکز تحقیق و توسعه دولتی) را نام برد.

در گزارش تجاری سازی دستاوردهای دانشگاهی در اروپا در شورای بررسی علم و فناوری کانادا، به برخی از موانع تجاری سازی دستاوردهای تحقیقاتی و ایجاد شرکت های زایشی اشاره شده است که از آن جمله می توان نباز به تأمین هزینه اولیه توسعه نتایج تحقیقات توانایی های توسعه محصول و فراگیری بازار، نحوه واگذاری پروانه بهره برداری فناوری و همکاری اثر بخش با شریک کاری مناسب، مسائل موجود در حفظ حقوق مالکیت فکری صاحب فناوری ضعف توانایی کارآفرینی در بین دانشگاهیان و محققان که ممکن است ناشی از عدم وجود انگیزه در بین محققان به دلیل وجود ساختارهای ضعیف باشد و ناکافی بودن تخصص شریک سرمایه گذار در طرح برای توسعه محصول را نام برد. در کتاب تجاری سازی محصولات زیست فناوری که بیش از ۳۰ سال پیش توسط دفتر ارزیابی فناوری کنگره آمریکا منتشر شده است و نشان از توجه به تجاری سازی محصولات زیست فناوری و ایجاد شرکت‌های زایشی دارد ده عامل تأثیر گذار در تجاری سازی دستاوردهای زیست فناوری و موفقیت شرکت های این حوزه شناسایی شده اند که عبارتند از تأمین مالی و مشوق های مالیاتی برای شرکت ها حمایت های مالی دولت از تحقیقات پایه و کاربردی دسترسی به نیروی کار و آموزش های لازم، تأمین سلامت ایمنی و مقررات زیست محیطی قوانین مربوط به حقوق مالکیت فکری ارتباطات اثر بخش صنعت و دانشگاه، قوانین ضد انحصاری موارد مربوط به انتقال فناوری سرمایه گذاری و تجارت هدف گذاری سیاست های دولت در حوزه زیست فناوری و انتظارات و ادراک عمومی. نصیری و کوپانی (٢٠١٤) در مطالعه ای به بررسی چالش های تجاری سازی زیست داروها در ایران پرداخته اند و چالش های اساسی تجاری سازی در این حوزه را در قالب سیاست گذاری ها قوانین و ملاحظات مربوط به مدیریت توسعه سرمایه گذاری و کمک های مالی بهبود قابلیت های پژوهشی گسرتش روابط مورد نیاز توسعه منابع انسانی، مشوق های کارآفرینی، ظرفیت تولید صنعتی و ترویج نگرش و ارزش ها و فرهنگ عمومی طبقه بندی کرده اند.

تنگ (۲۰۰۸) به بررسی چالشهای پیش روی توسعه زیست فناوری ها در آسیا پرداخته است و چهار عامل عمده ظرفیت تحقیق و توسعه استقبال و پذیرش عمومی از محصولات زیست فناوری مدرن، نظام مناسب حقوق مالکیت فکری و چارچوب های قانونی جهت تجاری سازی محصولات را به عنوان چالش های توسعه زیست فناوری ها در قالب شرکت های زایشی برشمرده است. مهمترین موانع پیش روی تجاری سازی زیست فناوری در گزارش نقشه راه علوم زیستی در قرن ۲۱، مواردی مانند عدم هماهنگی راهبردهای دولتی با بازار رقابت موانع انتقال مؤثر و کارآمد فناوری، رقابت های منطقه ای که فرصت های همکاری را تحت تأثیر قرار میدهد و عدم سرمایه گذاری بر شرکت های در حال رشد بیان شده اند.

ارتباط ناکارآمد بین شرکت زایشی و سازمان، مادر، به ویژه در تولید و توسعه علم و دانش، از عواملی است که میتواند در رقابت مؤثر شرکت ایجاد شده در بازار و موفقیت ،آن، اثرات منفی داشته باشد .چالش های موجود در حوزه منابع انسانی توانمند منابع فرهنگی سازمانی منابع مالی و منابع تجاری نیز چالش های مهمی در انتقال فناوری از دانشگاه ها و مؤسسه های دولتی به شرکت های نوپای زایشی محسوب میشوند.

به طور کلی میتوان چالش ها را در ٦ بعد اصلی شامل چالش های فنی و تخصصی مدیریتی و راهبردی، منابع و فرآیندهای سازمانی حقوقی و مالکیت فکری مالی و اقتصادی و در نهایت بازار طبقه بندی برنمود. چالش های فنی و تخصصی عمدتاً موانعی هستند که فناوری مورد نظر، آنها را پیش روی شکل گیری و رشد شرکت های زایشی قرار میدهد. چالش های مدیریتی و راهبردی، به مسائل راهبردی و سیاست گذاری در سازمان مادر و شرکت زایشی اشاره دارند چالش های منابع و فرآیندهای سازمانی، کمبودها و چالش های درون سازمانی تأکید دارند. همچنین چالش های حقوقی و مالکیت فکری مانند چالش های مالی و اقتصادی همواره یکی از موانع کلیدی بر سر راه شکل گیری و رشد شرکت های زایشی بوده اند. در انتها باید به چالش های بازار اشاره کرد که یکی از موانع جدی در پیدایش این شرکت ها و تجاری سازی دستاوردهای فناورانه هستند. چالش هایی که به آنها اشاره شد برگرفته از تحقیقات مختلف میباشند و به صورت خلاصه در جدول (۲) دسته بندی شده اند.

  • روش شناسی پژوهش

پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی محسوب میگردد برای گردآوری داده ها، روش تحقیق ترکیبی  مورد استفاده قرار گرفت. مراحل مختلف روش پژوهش در شکل (۱) نشان داده شده است.

  • بخش کیفی

گردآوری و تحلیل داده های کیفی استخراج شده از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته، به ایجاد مسیرهای جدید فکری و همچنین لحاظ کردن چالش های مربوط به بستر حاکم بر شرکت های زایشی فعال در حوزه زیست فناوری ایران کمک شایانی میکند خبرگان در بخش کیفی افرادی بودند که به صورت عملیاتی در قالب یکی از اعضای هیأت مدیره در شکل دهی حداقل یکی از شرکت های زایشی حوزه زیست فناوری در ایران حضور فعال و یا حداقل در سه پروژه تجاری سازی در این حوزه مشارکت مؤثر داشته اند. با در نظر گرفتن امکان دسترسی و همچنین فرآیند اشباع نظری در مجموع با ۱۱ نفر از خبرگان مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته با موضوع چالش های تجاری سازی دارایی های فناورانه از طریق ایجاد شرکت های زایشی صورت گرفت تمامی مصاحبه ها ضبط پیاده سازی و با ادبیات تحقیق تطابق داده شد. علاوه بر اطلاعات و مستنداتی که از مصاحبه ها استخراج شد حجم زیادی از اطلاعات در قالب مستندات ثانویه مانند مقاله ها و گزارش های منتشر شده جمع آوری و بررسی گردید.

این اطلاعات به گروه محققان امکان بررسی های دقیق تر را داد به منظور دستیابی به قابلیت اعتماد تلاش شد تا با طراحی یک چارچوب مفهومی به عنوان راهنمای گردآوری و تحلیل داده ها، و نیز تهیه یک رهنمود برای مصاحبه های پژوهش کیفی شامل جزئیات روش پژوهش و ایجاد یک پایگاه داده برای پژوهش، امکان بررسی، ردگیری و حتی تکرار فرآیند پژوهش توسط فرد سوم فراهم گردد.

 

استفاده از رویکرد سه جبهه ای نیز، ابزار دیگری است که براي افزایش کیفیت پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفته است. در رویکرد سه جبهه ای به داده ها، نظرات خبرگان در مقایسه با سایر نظرات و همچنین مستندات و مشاهدات مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در مرحلة تهیة طرح پژوهش، گروهي از افراد آگاه و صاحب نظر، جامع و مانع بودن طرح تهیه شده را بررسی و در مورد آن اظهار نظر نمودند. لازم به ذکر است که در مرحلة جمع آوري داده ها، پس از انجام مشاهدات و مصاحبه ها، متن پیاده سازی شده توسط محقق به تأیید مصاحبه شوندگان رسید. در نهایت در مرحلة تحلیل و تفسیر داده ها، پانل خبرگان پژوهش (شامل یک عضو هیأت علمی دانشگاه در حوزۀ مدیریت فناوری، یک مدیر فعال در حوزۀ تجاری سازی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و یکی از خبرگان فعال در زمینة ایجاد شرکت های زایشی حوزۀ زیست فناوری) نتایج و یافته ها را مورد بررسی قرار دادند.

  • بخش تحلیل کمی

 در بخش تحلیل کمی، به منظور اولویت بندی چالش های استخراج شده از پیشینة پژوهش و همچنین مصاحبه‌های عمیق، چالش ها در قالب 6 بعد دسته بندی شدند که در پایان بر پایة این دسته بندی، پرسش نامه‌ای مطابق با هدف پژوهش استخراج گردید. جامعة آماری بخش کمی، شرکت های زایشی فعال در حوزۀ زیست فناوری با حداقل دو سال سابقه بودند. نمونه گیری به روش قضاوتی (غیراحتمالی هدفدار) انجام شد. در نهایت تعداد 26 شرکت انتخاب گردیدند که پس از تکمیل پرسشنامه ها به صورت حضوری، 21 پرسشنامه جهت تحلیل و اولویت بندی مورد تأیید قرار گرفتند. برای محاسبة روایی پرسش نامه، علاوه بر تأیید پانل خبرگان پژوهش، روش تحلیل عاملی تأییدی نیز مورد استفاده قرار گرفت. اولویت‌ بندی چالش‌های توسعه و موفقیت شرکت‌های زایشی در حوزۀ زیست‌فناوری 93  جهت بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تمامی شاخص ها، مقدار این ضریب بیشتر از 7/0 بود که نشان دهندۀ پایایی ابزار پژوهش است. در مرحلة کمی، جهت بررسی مدل مفهومی پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری 14 با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی15 و با استفاده از نرم افزار  Smart PLS 2 برای بررسی همه جانبة مدل مفهومی پژوهش استفاده شد.

  • تحلیل یافته ها

بر اساس آنچه در روش پژوهش گفته شد، داده های پژوهش در دو مرحلة کیفی و کمی تحلیل می شوند.

  • یافته های مرحله کیفی

تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی در قالب رمزگذاری باز و محوری صورت گرفت. برخی رمزها یا در واقع مضمون ها و مفاهیم در این پژوهش، به طور مستقیم از متن گفته های مصاحبه شوندگان برگرفته شد و برخی دیگر به صورت محقق ساخته و با توجه به مفاهیم و مضمون های بدست آمده از مرور مبانی نظری و ادبیات، شواهد تجربی و یافته های اسناد و مدارك به دست آمد. بنابراین، این رمزها به دو دستة پیش ساخته و محقق ساخته قابل تقسیم هستند. در ادامه، بر اساس چارچوب نظری تشریح شده، طبقات موضوعی انتخاب و پس از طبقه بندی و مدیریت داده ها، گزاره های کلامی در قالب چالش های اصلی در 6  بعد تعیین گردیدند. این طبقات که بر اساس رمزگذاری موضوعی ایجاد شده اند، از میان محورهای مطرح شده برای هدایت مصاحبه ها برگزیده شدند. پس از مشخص شدن طبقات یا رمزهای موضوعی، رمزهای باز استخراج شد که بر اساس تحلیل محتوای کیفی به طور مستقیم از گفته های مصاحبه شوندگان برگرفته شده است و در حقیقت به گفته های مصاحبه شوندگان به طور مستقیم مرتبط می باشد. پس از رمزگذاری باز، در گام بعد، از طریق رمزگذاری محوری تلاش گردید تا با انتخاب مضمون ها و مفاهیم محوری و نمایان از رمزهای باز، رمزهایی انتخاب شوند که برای بازنمایی و پوشاندن دیگر رمزها و شکل گیری مقوله ها قابلیت دارند. بر این اساس، رمزهای باز مفاهیم و مضمون های خرد و رمزهای محوری، سازه ها یا مفاهیم کلی را شکل داده اند. برای نمونه، یکی از عباراتی که از مصاحبه ها استخراج شده و نیز نحوۀ رمزگذاری آن، در جدول (3) نشان داده شده است. بر اساس جدول (3)، چالش ها را می توان در قالب چالش های فنی و تخصصی، مدیریتی و راهبردی، منابع و فرآیندهای سازمانی، حقوقی و مالکیت فکری، مالی و اقتصادی و در نهایت بازار طبقه بندی نمود. تمامی ابعاد شناسایی شده، برگرفته از ادبیات موضوع و مصاحبه ها هستند که جدول (4)، آن ها را نشان می دهد.

  • یافته های مرحله کمی

برای محاسبة روایی ابزار پژوهش، از تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد که جدول (4) نتایج آن را نشان می دهد. با توجه به مقدار بارهای عاملی به دست آمده که همگی بالاتر از 5/0 هستند، می توان مدل پژوهش را مدل مناسبی دانست. همچنین نتایج آزمون تی، نشان دهندۀ وضعیت چالش هاست. با توجه به جدول و مقدار آمارۀ تی که بیشتر از مقدار بحرانی 96/1 است، در سطح معناداری 5 درصد، بیشتر چالش ها مورد تأیید قرار گرفتند و تنها چند مؤلفه با توجه به مقدار بار عاملی و مقدار معناداری (کمتر از96/1) به عنوان چالش شناسایی نشدند که عبارتند از: فقدان دانش فنی مورد نیاز در تولید (در بعد چالش های فنی و تخصصی)، ضعف در قابلیت های پژوهشی مراکز تحقیقاتی و کمبود ظرفیت تحقیق وتوسعه (بعد مدیریتی و راهبردی)، تأمین سلامت ایمنی و مقررات زیست محیطی و همخوانی با معاهدات بین المللی الزام آور (بعد حقوقی و مالکیت فکری)، و چالش های بسته بندی مناسب و توزیع محصول (بعد بازار). محاسبة پایایی ابزار پژوهش نیز از طریق محاسبة ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت. این ضریب برای تمامی مؤلفه ها بالای 7/0 بودند که نشان دهندۀ پایایی مناسب است.

 

  • اولویت بندی چالش های توسعه و موفقیت شرکت های زایشی حوزۀ زیست فناوری

جدول (4)، نتایج رتبه بندی ابعاد چالش ها را بر اساس آزمون فریدمن نشان می دهد. با توجه به آمارۀ کای مربع در آزمون فریدمن و سطح معناداری کمتر از 5 درصد، اولویت بندی بین متغیرها معنادار است. بر این اساس، همانگونه که در جدول (4) مشاهده می شود بیشترین اولویت مربوط به بعد بازار و سپس بعد مالی و اقتصادی است. پس از آن به ترتیب، چالش های مدیریتی و راهبردی، فنی و تخصصی، حقوقی و مالکیت فکری و در نهایت منابع و فرآیندهای سازمانی از اهمیت زیادی برخوردار هستند. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان چالش های زیرمجموعة ابعاد، چالش عدم وجود اطالعات و درك دقیق در مورد نیازهای بازار و مشتریان (بعد چالش های بازار) و عدم وجود سازوکار قیمت گذاری حمایتی (بعد چالش های مالی) مهم ترین چالش ها هستند. 10 چالش اصلی به دست آمده از یافته های پژوهش در جدول (5) ارائه شده است.

 

  • جمع بندی

پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد و چالش های توسعه و موفقیت شرکت های زایشی حوزۀ زیست فناوری انجام شد. بر اساس این هدف، ابتدا با مرور ادبیات به شناسایی چالش های مطرح شده در سایر تحقیقات پرداخته شد. سپس از طریق مصاحبه های باز و نیمه ساختار یافته با 11 نفر از خبرگان و تحلیل موضوع، تعداد بیشتری از چالش ها در این حوزه شناسایی و در قالب 6 بعد طبقه بندی گردید. پس از تأیید روایی و پایایی در دو بخش کیفی و کمی، چالش های شناسایی شده، اولویت بندی شدند. بر اساس یافته های پژوهش، به ترتیب ابعاد مربوط به چالش های بازار، چالش های مالی و اقتصادی و چالش های مدیریتی و راهبردی مهمترین ابعاد مربوط به چالش های توسعة شرکت های زایشی تشخیص داده شدند. یافته های این پژوهش نسبت به تحقیقات مشابه، دارای دو تفاوت اصلی است؛ اول آنکه این پژوهش سعی کرده تا به چالش های موجود در این حوزه نگاهی جامع و یکپارچه داشته باشد و دوم اینکه چالش ها را به صورت اختصاصی در فضای شرکت های فعال در حوزۀ زیست فناوری مورد بررسی قرار دهد. این یافته، لزوم توجه جدی تر دولت و نهادهای اثرگذار در حوزۀ بازار و تأمین مالی را نشان می دهد. دغدغة اصلی شرکت ها در حوزۀ بازار، عدم وجود اطلاعات و درك دقیق در مورد نیازهای بازار و مشتریان است که به معنای نشان می دهد در فضای تجاری صنعت زیست فناوری برای شرکت های زایشی ابهام وجود دارد. دومین موضوع مهم در چالش های بازار، عدم پذیرش محصولات مبتنی بر فناوری های پیشرفتة حوزۀ زیست فناوری است. شرکت های زایشی به عنوان شرکت های کوچک فناور، هنگامی که به مرحلة ورود به بازار می رسند، برای جذب مشتری و ایجاد زمینه برای گسترش بازار محصولات خود همواره با مشکلات زیادی روبرو هستند که در این مورد، نقش حمایت های مادی و غیر مادی دولتی و سازمان های مسئول، حائز اهمیت است. یکی از مسائل مهم در این زمینه، ایجاد توانمندی در قالب برنامه های توانمندسازی شرکت ها می باشد. در بعد چالش های مالی و اقتصادی، یکی از مهمترین موضوع ها، عدم وجود سازوکار قیمت گذاری حمایتی است که از دیدگاه مدیران، در اولویت اول موضوعات چالشی قرار دارد. ارائة حمایت های لازم در این زمینه به منظور ایجاد شرایط مناسب برای افزایش توان رقابتی شرکت های نوپا، موضوعی است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد. قرار گرفتن چالش های مدیریتی و راهبردی در جایگاه سوم، اهمیت موضوعات فناورانه و فعالیت مبتنی بر نوآوری در این شرکت ها را نشان می دهد. یکی از مسائل مهم در این حوزه، شکاف عمیق بین صنعت اولویت‌ بندی چالش‌های توسعه و موفقیت شرکت‌های زایشی در حوزۀزیست‌فناوری99  و دانشگاه و عدم کاربردی بودن پژوهش های دانشگاهی برای شرکت ها و صنایع است. کاهش شکاف بین صنعت و دانشگاه با همراهی دولت و توجه به بهبود فضای نوآورانة کشور و توسعة نظام ملی و بخشی نوآوری در کنار موضوعاتی چون تغییر نقش دانشگاه و ارائة تعریف های جدیدی از آن، در قالب دانشگاه کار آفرین و نظام مارپیچ سه گانه (ارتباط صنعت، دانشگاه و دولت) و چندگانه (نقش نهادهای میانجی و جامعه)، از موضوعاتی است که باید به شکل جدی از سوی تمامی ارکان جامعه دنبال شود. چالش های فنی و تخصصی در جایگاه بعدی قرار گرفته اند که به محیط درونی شرکت ها مرتبط می گردند. این چالش، توان رقابت پذیری شرکت ها را نشان می دهد. مهم ترین چالش در این بعد از دیدگاه مدیران، چالش تغییرات فناورانة متناوب در فناوری است که عدم انطباق و حفظ توانایی رقابتی را برای شرکت ها به دنبال دارد. این شرکت ها همواره باید به دنبال دستیابی به فناوری ها و تجهیزات جدید باشند. این امر، با توجه به ظرفیت محدود شرکت ها برای تحقیق وتوسعة مستمر، در برخی موارد نیازمند انتقال فناوری از خارج از شرکت می باشد. در این زمینه، حمایت های سازمان مادر در کنار حمایت های دولتی، نقش تعیین کننده ای در حفظ شرکت و افزایش سهم بازار در محیط رقابتی دارد. در مورد چالش های حقوقی و مالکیت فکری، یکی از مهم ترین موضوعات، ناقص بودن برخی قوانین، استانداردها و سیاست های موجود یا عدم اجرای آن ها در کشور است که نیازمند توجه جدی نهادهای مسوول و قانون گذار از یک سو و نهادهای اجرایی از سوی دیگر، برای بهبود شرایط این حوزه است. مهم ترین نکته در بحث چالش های منابع و فرآیندهای سازمانی، شکاف فرهنگی بین مؤسسه‌های تحقیقاتی و فعالان صنایع است که در واقع همان شکاف بین صنعت و دانشگاه و نیازمند به کارگیری سیاست ها و زیرساخت های مناسب برای برقراری ارتباط بین دو بخش است. ایجاد و توسعة زیرساخت هایی همچون پارك های علم وفناوری، مراکز رشد و شتاب دهنده ها به-عنوان حلقه های واسط صنعت و دانشگاه در همین راستاست. این در حالی است که با وجود تشکیل حلقه های ارتباطی، هنوز این رابطه به درستی شکل نگرفته و نیازمند افزایش کارآیی نهادهای موجود و تشکیل سازوکارهای جدید است. پیشنهاد می گردد در پژوهش های آینده، نقش مراکز رشد و نهادهای واسطه و حاکمیتی در تسهیل امور برای شرکت های زایشی بررسی گردد. همچنین با توجه به نقشی که شرکت های مادر در زمینة حمایت های مادی و غیرمادی برای شرکت های زایشی دارند، میزان و نوع رابطة سازمان مادر و شرکت های زایشی حاصل از آن و چگونگی مدیریت این رابطه در مطالعات آینده مورد توجه قرار گیرد.